Elbow Grease

ˈelˌboʊˈɡriːs ˈelbəʊɡriːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

نیروی حاصله از کاردستی، کد یمین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد elbow grease

  1. noun hard work
    Synonyms: blood sweat and tears, effort, exertion, labor, muscle, oomph, oomph, physical effort, strain, strength, sweat, sweat of one's brow, toil, travail

ارجاع به لغت elbow grease

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elbow grease» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elbow grease

لغات نزدیک elbow grease

پیشنهاد بهبود معانی